گنجور

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۸۶

 

هر کو ز در عمر درآید برود

چیزیش به جز غم نگشاید برود

از سر سخن کسی نشانی ندهد

ژاژی دو سه هر کسی بخاید برود

ابوسعید ابوالخیر
 

ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۷۵

 

در حال که جانان برم آید برود

و اندر پی آن رخ نماید برود

زان گریه کنم چو ابر کانماه چو برق

حالی که نقاب وا گشاید برود

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۱۴

 

رفتند و رویم و هر که آید برود

هر چیز که شاید و نشاید برود

دانم چو نباید آنچ با تو نبود

آنهم که ببایدت نپاید برود

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۳۷

 

هر شاه و گدا که رخ نماید برود

هر نیک و بدی که پیشت آید برود

چون شادی وقت پایداری ننمود

گر هست غم آن نیز نپاید برود

ابن یمین