×
ادیب صابر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۳
زلفی است تو را که عاشقی زاید از او
حسنی است تو را که طبع بگشاید از او
رویی است تو را که روح بفزاید از او
می دان که مرا چه آرزو آید از او
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۸۵
مردی یارا که بوی فقر آید از او
دانند فقیران که چها زاید از او
ولله که سماء و هرچه در کل سما است
یا بند نصیب هرچه میباید از او
شیخ بهایی » کشکول » دفتر سوم » بخش پنجم - قسمت دوم
جبری است که اختیار می زاید از او
ور عکس کنی قضیه ی شاید از او
چه جبر و چه اختیار، مختار یکی است
لیکن هر دو اختیار می آید از او
شیخ بهایی » کشکول » دفتر سوم » بخش پنجم - قسمت دوم
جبری است که اختیار می زاید از او
ور عکس کنی قضیه ی شاید از او