گنجور

 
۱
۲
۳
۷
 

عنصری » رباعیات » شمارهٔ ۱۲

 

معشوقهٔ خانگی به‌کاری ناید

کاو دل ببرد رخ به‌کسی ننماید

معشوقه خراباتی و مطرب باید

تا نیم‌شبان آید و کوبان آید

۲ بیت
عنصری
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۰۸

 

معشوقهٔ خانگی به کاری ناید

کو دل بَرَد و روی به کس ننماید

معشوقه خراباتی و مطرب باید

تا نیم شبان زنان و کوبان آید

۲ بیت
ابوسعید ابوالخیر
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰

 

هر روز کمان گوشه تو بگراید

رو دلبرکی جو که ترا برباید

یا هر که ترا دید ترا سیر آید

بس مرغدلی اگر نباشد شاید

۲ بیت
فرخی سیستانی
 

خواجه عبدالله انصاری » رباعیات شیخ انصاری (نقل از کشف الاسرار و انوارالتحقیق) » شمارهٔ ۳۲

 

مردی که براه عشق جان فرساید

آن به که بدون یار خود نگراید

عاشق بره عشق چنان میباید

کز دوزخ و از بهشت یادش ناید

۲ بیت
خواجه عبدالله انصاری
 

ازرقی هروی » رباعیات » شمارهٔ ۴۵

 

گر نعل سمند تو بر آهن ساید

زو چشمۀ خضر در زمان بگشاید

ور خصم تو در آینه رخ بنماید

دست اجل از آینه بیرون آید

۲ بیت
ازرقی هروی
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۴

 

گر تو به سفر شدی نگارا شاید

ماهی و مه از سفر شدن ناساید

از کاهش و از فزایشت عیبی نیست

مه گاه بکاهد و گهی افزاید

۲ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۰

 

بر عارض نو مشک همی افزاید

وآن روی چو ماه تو همی آراید

گر مشک ز عارض تو زاید شاید

تو آهویی و مشک ز آهو زاید

۲ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۲

 

در بند تو ای شاه ملکشه باید

تا بند تو پای تاجداری ساید

آن کس که ز پشت سعد سلمان آید

گر زهر شود ملک تو را نگزاید

۲ بیت
مسعود سعد سلمان
 

امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۹۴

 

دجله ملکا زمان زمان بفزاید

تا با تو به جود اخویش‌ا پهلو ساید

چون دجله هزار اگر تو را پیش آید

در جنب دل تو قطره‌ای ننماید

۲ بیت
امیر معزی
 

امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۹۵

 

خرگه زند وکارکسی نگشاید

مطبخ زند و نان به کسی ننماید

گر دود به مطبخش درآید شاید

کز مطبخ او دود همی برناید

۲ بیت
امیر معزی
 

امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۹۶

 

سلطان جهان برکیارق باید

کز دولت او جهان همی آراید

بس برناید تا هنرش بِفْزاید

بندد کمر و همه جهان بگشاید

۲ بیت
امیر معزی
 

سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۶

 

یک روز دلت به مهر ما نگراید

دیوت همه جز راه بلا ننماید

تا لاجرم اکنون که چنینت باید

می‌گوید من همی نگویم شاید

۲ بیت
سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۸

 

گاهی فلکم گریستن فرماید

ناخفته دو چشم را عنا فرماید

گاهیم به درد خنده لب بگشاید

گوید ز بدی خنده نیاید آید

۲ بیت
سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۹

 

روزی که بتم ز فوطه رخ بنماید

با فوطه هزار جان ز تن برباید

در فوطه بتا خمش ازین به باید

عاشق کش فوطه پوش نیکو ناید

۲ بیت
سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۰

 

مردی که به راه عشق جان فرساید

باید که بدون یار خود نگراید

عاشق به ره عشق چنان می‌باید

کز دوزخ و از بهشت یادش ناید

۲ بیت
سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۱

 

آن باید آن که مرد عاشق آید

تا عشق هنرهای خودش بنماید

شاهنشه عشق روی اگر بنماید

با او همه غوغای جهان برناید

۲ بیت
سنایی
 

عین‌القضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل تاسع - بیان حقیقت ایمان و کفر

 

گر دوست، مرا بلا فرستد شاید

کاین دوست خود از بهر بلا می‌‬باید

۱ بیت
عین‌القضات همدانی
 

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۷

 

در مستی اگر ببرد خوابم شاید

می دیده ببندد ارچه دل بگشاید

بیدار ز مادران چو تو کم زاید

بخت تو نیم که هیچ خوابم ناید

۲ بیت
انوری
 

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۸

 

جان یک نفس از درد تو می‌ناساید

وز دل نفسی بی‌تو همی برناید

یکبار دگر وصل تو درمی‌باید

وانگه پس از آن اگر نمانم شاید

۲ بیت
انوری
 

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۹

 

یک در فلک از امید من نگشاید

یک کار من از زمانه می‌برناید

جان می‌کاهد غم تو می‌افزاید

در محنت من دگر چه می‌درباید

۲ بیت
انوری
 
 
۱
۲
۳
۷
 
تعداد کل نتایج: ۱۳۲