گنجور

عطار » مختارنامه » باب سیزدهم: در ذمِّ مردمِ ب‍یحوصله و معانی كه تعلّق به » شمارهٔ ۱۸

 

جانا جانم غرقهٔ دریای تو بود

پیوسته چو قطره بی سر وپای تو بود

من حوصله ای نداشتم، این همه کار،

از حوصله بخشیدن سودای تو بود

عطار
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱

 

در دیدهٔ هرک توتیای تو بود

سلطانِ زمانه و گدای تو بود

البتّه کمالِ هیچ کس را نرسد

آنجا که جلالِ کبریای تو بود

اوحدالدین کرمانی
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۶۲

 

آن تازه تنی که در بلای تو بود

آغشته به خون کربلای تو بود

یارب که چه کار دارد و کارستان

آن بی‌کاری که از برای تو بود

مولانا
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۲۶

 

ایساقی جان که جای فدای تو بود

خوش وقت کسی که خاک پای تو بود

آنجا که تویی هزار خورشید فلک

سرگشته چو ذره در هوای تو بود

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » ساقینامهٔ رباعی » شمارهٔ ۵۱

 

ساقی قدحی که جان فدای تو بود

خوش وقت کسی که خاکپای تو بود

آنجا که تویی هزار خورشید فلک

سرگشته چو ذره در هوای تو بود

اهلی شیرازی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۳۲۲

 

وردم همه وقت، ماجرای تو بود

گوشم شب و روز بر نوای تو بود

بیگانه‌ام از خلق که دانم به یقین

بیگانه خلق، آشنای تو بود

قدسی مشهدی
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۰

 

ای آنکه دل شکسته جای تو بود

عالم همه پرتو لقای تو بود

گویند که نفی غیر اثبات حق است

نفی که کنم که او سوای تو بود

صفی علیشاه