گنجور

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۲

 

جائی که غمت بقصد جان برخیزد

دل را چه زیان گر از میان برخیزد

دارم سر آن که تا بدستت نکنم

از پا ننشینم ار جهان برخیزد

۲ بیت
جمال‌الدین عبدالرزاق
 

باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۵

 

یاد تو کنم دلم چنان برخیزد

که امید به کلی از جهان برخیزد

آیا بودا که از میان من و تو

ما بین فراق از میان بر خیزد

۲ بیت
باباافضل کاشانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۴۶

 

گر دل نفسی از سر جان برخیزد

غمهای نشسته بی کران برخیزد

آن دم که تو با گناهِ خود بنشینی

با این همه غصّه از میان برخیزد

۲ بیت
اوحدالدین کرمانی
 

مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۴۶

 

شاها کرمت از پی آن برخیزد

تا رسم تکبر ز میان برخیزد

لیکن تو به نفس خود جهان دگری

عاقل نپسندد که جهان برخیزد

۲ بیت
مجد همگر
 

مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۴۷

 

اول سخنم چو از زبان برخیزد

واول حرفم چو از بیان برخیزد

یا نام تو یا نامه به نام تو بود

گر بر سرم از تیغ جهان برخیزد

۲ بیت
مجد همگر
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » رباعیات » شمارهٔ ۵۱

 

چون سوز غم تو از جهان برخیزد

از هستی ما نام و نشان برخیزد

بر خاک سر کوی تو رفتیم به باد

تا خود چه غبار ازین میان برخیزد

۲ بیت
خواجوی کرمانی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش اول - قسمت اول

 

آن روز دل غم جهان برخیزد

رنگ غم از آیینه ی جان برخیزد

کاین تیره غبار آسمان بنشیند

وین توده ی خاک از میان برخیزد

۲ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش اول - قسمت اول

 

آن روز دل غم جهان برخیزد

رنگ غم از آیینه ی جان برخیزد

۱ بیت
شیخ بهایی
 

میرداماد » دیوان اشراق » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۴

 

با تیغ تو جنبش از جهان بر خیزد

گردون بنشیند و زمان برخیزد

جز تیغ نماندکس دراین ملک دو روی

وقت است که او هم زمیان برخیزد

۲ بیت
میرداماد