مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۳۰
چون مرغ ضعیف بی پر و بی بالم
افتاده به دام و کس نداند حالم
دردی به دلم سخت پدیدار آمد
امروز من خسته از آن مینالم

مهستی گنجوی » دیوان اشعار » رباعیات «نسخهٔ دوم» » شمارهٔ ۱۲۲
چون مرغ ضعیف بی پر و بی بالم
افتاده بدام و کس نداند حالم
دردی بدلم سخت پدید آمده است
امروز من خسته از آن مینالم

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السابع: فی خصال الحمیده عن العقل و العلم و ما یحذو جذو هذا النمط » شمارهٔ ۳
گفتم که شود به عقل پیدا حالم
تا من به زبان حال بَر وی نالم
آنجا که رسید عقل گفتا زنهار
گر بیشترک روم بسوزد بالم

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۱۰
بر نفس خودت نئی به کلّی ظالم
آن کن که دلی از تو بماند سالم
پهلوی تو باید که پر از علم بود
در پهلوی تو چه سود دارد ظالم

کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۲۰
از وصل سمنبران چنان شد حالم
کز ناز بسان گل نو می بالم
چون غنچه دلم ز روی نیکو بگرفت
آنم که چو چنگ از خوشی می نالم

کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۲۱
در عشق تو گر چه شهره ام در عالم
زان روی که تا نهفته ماند حالم
مانند گل دو رنگ بر چهرۀ زرد
گلگونه یی از خون جگر می مالم

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۳۶
از عشق تو گشتم ارغنون عالم
وز زخمهٔ تو فاش شده احوالم
ماننده چنگ شده همه اشکالم
هر پرده که میزنی مرا مینالم

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۶۴
عشق است قدح وز قدحش خوشحالم
او راست عروسی و منش طبالم
سوگند بدان عشق که بطال گر است
کانروز که طبال نیم بطالم

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۶
بر خاک کف پای تو چون رخ نالم
ور پیرهنم نگنجم از بس بالم
وصل تو به بخت نیک هم نتوان یافت
بیهوده ز بخت بدخود می نالم
