×
خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰
پیش از من و تو لیل و نهاری بودهست
گردنده فلک نیز به کاری بوده است
هر جا که قدم نهی تو بر روی زمین
آن مردمک چشم نگاری بودهست
خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » ذرات گردنده [۷۳-۵۷] » رباعی ۷۲
این کوزه چو من عاشق زاری بودهاست،
در بندِ سرِ زلفِ نگاری بودهاست؛
این دسته که بر گردن او میبینی:
دستی است که بر گردن یاری بودهاست!
مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۷
هرجا صنم لالهعذاری بوده است
آرام دل عاشق زاری بوده است
این ناسازی همین بعهد من و تست
زین پیش مگر نه روزگاری بوده است
مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۸
این گل کف دست گلعذاری بوده است
وین غنچه سرانگشتنگاری بوده است
این خار که بر دامن گل جنگ زده است
دستیست که بر دامن یاری بوده است
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۱
این باغ، سر کروی نگاری بوده است؛
وین شاخ گل، آتشین عذاری بوده است
وین سرو، که در کنار جو می بینی؛
یاری است که در کنار یاری بوده است!