گنجور

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۲

 

هجرانت بدان صفت [که] بگداخت مرا

جان نستد و رحم کرد، بنواخت مرا

چون دید رخ زرد و دل پر غم من

کآمد اجل و بدید و نشناخت مرا

اوحدالدین کرمانی
 

مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵

 

چون عود بنالیدم و بنواخت مرا

با آنکه بدم سوختنی ساخت مرا

یک رگ ز دلم به گوشمالش بگسست

ناله ز کنار خود بینداخت مرا

مجد همگر
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳

 

هر قدر به بزم دوش بنواخت مرا

از آتش غم چو شمع بگداخت مرا

کز لطف زیاد یار بیگانه شناس

معلوم بشد که هیچ نشناخت مرا

سحاب اصفهانی
 
 
sunny dark_mode