×
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۳۰
دوران بقا چو باد صحرا بگذشت
تلخی و خوشی و زشت و زیبا بگذشت
پنداشت ستمگر که جفا بر ما کرد
در گردن او بماند و بر ما بگذشت
رضیالدین آرتیمانی » رباعیات » رباعی شماره ۹
آهم ز فراز آسمٰانها بگذشت
اشکم ز محیط هفت دریا بگذشت
گفتی که به کار سازیت برخیزم
بنشین بنشین که کار از اینها بگذشت
مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۵
زآنچه از ستمت بجان بیتاب گذشت
از چاره مرا کار بهر باب گذشت
رفت آنکه رسیده بود سیلم بکمر
اکنون چکنم که از سرم آب گذشت
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۷ - بسمل شیرازی
بسمل همه عمرم به تمنا بگذشت
در بوک و مگر امشب و فردا بگذشت
چون حاصل دنیا نبود غیر از غم
خرم دل آن کس که ز دنیا بگذشت
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۷ - بسمل شیرازی
بسمل همه عمرم به تمنا بگذشت
در بوک و مگر امشب و فردا بگذشت