گنجور

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴ - فصل

 

در شش جهت آنچه گرد ما گستردند

در پنج حواس و چار طبع آوردند

بس گرسنه اند و عالمی را خوردند

این هفت که در دروازه می گردند

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۵ - آغاز کتاب سندباد

 

ای آن که تو در زیر چهار و هفتی

وز هفت و چهار دایم اندر تفتی

می خور دایم که در ره آگفتی

این مایه ندانی که چو رفتی رفتی

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۵ - آغاز کتاب سندباد

 

از جمله رفتگان این راه دراز

باز آمده ای کو که به ما گوید راز؟

پس بر سر این دو راهه آز و نیاز

تا هیچ نمانی که نمی آیی باز

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۵ - آغاز کتاب سندباد

 

ایمن مشو ای حکم تو از حکم سدوم

از تیر سحرگاه و دعای مظلوم

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۵ - آغاز کتاب سندباد

 

آن روز مباد هرگز ای جان و جهان

کز وصل تو محروم شود این دل و جان

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۷ - داستان گرگ و روباه و اشتر

 

می آموزم تا به تن اندر جان است

نتوان دانست بو که بتوان دانست

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۷ - داستان گرگ و روباه و اشتر

 

آن را که غمی بود که بتواند گفت

غم از دل خود به گفت بتواند رفت

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۷ - داستان گرگ و روباه و اشتر

 

آن کس که دل خوش به جهان آورده ست

از خانه سیمرغ نشان آورده ست

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۸ - داستان شاه کشمیر با پیلبان

 

بسیار بگفتم ای دل بد پیوند

با عشق مکوش و دل به هر عشوه مبند

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۸ - داستان شاه کشمیر با پیلبان

 

هر روز فلک حادثه نو زاید

کاندیشه به جهد، مثل آن ننماید

روشنتر از آفتاب رایی باید

تا مشکل روزگار را بگشاید

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۸ - داستان شاه کشمیر با پیلبان

 

آنجا که نباشی تو از اینهام چه سود

وآنجا که تو آمدی بدینهام چکار؟

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۸ - داستان شاه کشمیر با پیلبان

 

اذا رایت نیوب اللیث بارزه

فلا تظنن ان اللیث مبتسم

هم بگذرد این عنا و رنج و هوسم

روزی به مکافات تو آخر برسم

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۸ - داستان شاه کشمیر با پیلبان

 

در زین عنایت تو فتراکی هست

تا در زند این بنده به فتراک تو دست

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۸ - داستان شاه کشمیر با پیلبان

 

گر تنگ شکر خرید می نتوانم

باری مگس از تنگ شکر می رانم

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۸ - داستان شاه کشمیر با پیلبان

 

بگشای چو گل به وعده راست دهن

ورنی ز تو چون لاله درم پیراهن

دعوی دلست با توام بانگ مزن

آنک در حکم عشق و اینک تو و من

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۸ - داستان شاه کشمیر با پیلبان

 

ناچار چو جان به عشق باید پرورد

باری غم عشق چون تویی باید خورد

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۸ - داستان شاه کشمیر با پیلبان

 

همواره برین نهاد یزدان عالم

نیکی زپس بدی و شادی پس غم

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۸ - داستان شاه کشمیر با پیلبان

 

شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید

شب را چه گنه حدیث ما بود دراز

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱۱ - داستان کدخدای با زن و طوطی

 

دارم به تو اشتیاق چندان که مپرس

دردی است به اتفاق چندان که مپرس

دستی که به دامن وصالت زدمی

بر سر زدم از فراق چندان که مپرس

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱۱ - داستان کدخدای با زن و طوطی

 

ای خفته نگویی که مرا بیداریست

وی شاد نگویی که مرا غمخواریست

ظهیری سمرقندی
 
 
۱
۲
۳
۵
sunny dark_mode