×
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۵۰
دیدی که محمد مظفر
در کسوت فاقه چون به سر برد
میزیست به جامههای کرباس
وانگه که بمرد در کول مرد
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۷۶
آنانکه مقربان شاهند
وینان که ملازمان میرند
ده روز دگر اگر ازین شهر
هر یک سر خویشتن نگیرند
اینها ز برهنگی بسوزند
[...]
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۱۰
از آبله جرب تن من
شاخی است که غنچه گشت بارش
هر عضوی و صد هزار غنچه
هر غنچه و صد هزار خارش
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۵۰
ای تاج سر همه افاضل
ای لطف تو روح را سکینه
هستت ملکی ملک صفاتی
در طبع عدوت جز سگی نه
ای قبله مقبلان در تو
[...]