گنجور

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » قطعات » شمارهٔ ۷

 

دنیا جیفه است و اهل دنیا

اکثر چو سگان جیفه خواره

جیفه به میان و جیفه خواران

رو کرده در او ز هر کناره

یکدیگر را به زخم دندان

[...]

جامی
 

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » قطعات » شمارهٔ ۱۳

 

شاها ز عموم نیکخواهان

کایزد ز خواص خلق دادت

گر زانکه یکی برفت یا دو

صد بهتر ازان عوض دهادت

هر رشته جان شان که بگسیخت

[...]

جامی
 

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » قطعات » شمارهٔ ۲۳

 

آواز تو هست تیز و باریک

خالی نبود ز درد و سوزی

فریاد مقلدان ازو نیست

جز بانگ خر از جوالدوزی

جامی
 

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » قطعات » شمارهٔ ۳۱

 

پیری دیدم خمیده قامت

دنبال جنازه جوانی

با او به زبان حال می گفت

گریان گریان به هر زبانی

رفتی تو چو تیر و من بماندم

[...]

جامی
 
 
sunny dark_mode