×
مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۳۰ - صفت یار هندسی گفت
خورشید ملاحت است رویش
نورش به جهان شده است سایر
پرگار لطافت است دستش
بی نقطه همی کشد دوایر
مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۳۱ - در حق دلبر مؤذن گوید
ای بت کشمیر و سرو کشمر
ای حور دلارام و ماه دلبر
چون بتکده آزرست مسجد
از روی تو ای نگار آزر
ای دوست مؤذن تو را ز ایزد
[...]
مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۸۵ - صفت یار بربطی گفته
بتا زهره آسمان جمالی
چو زهره به من بر تو فرخنده فالی
کنار تو خالی نباشد ز بربط
ز بربط نباشد بلی زهره خالی