گنجور

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱

 

سر سبزی دل، به زهر درد است

روسرخی عشق، رنگ زرد است

چیزی که گرفته خاطر ما

از نعمت روزگار، درد است!

تا هست نفس، غبار غم هست

[...]

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ماده تاریخ » شمارهٔ ۱۴ - تاریخ انجام سفینه یی

 

این طرفه «سفینه »یی که در وی

کشتی کشتی قماش معنیست

گیرند بکف، چو اهل فضلش

چون کشتی نوح و، کوه جودیست

هر سوی ز اهل قال، بحثی

[...]

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ماده تاریخ » شمارهٔ ۳۶ - تاریخ تعمیر گنبذی

 

از فضل خدا، خدیو ایران

شاهی که جهان ازوست معمور

بلقیس زمانه را «سلیمان »

باشند زهم، همیشه مسرور

بر خوان عطای او نوالش

[...]

واعظ قزوینی