گنجور

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴

 

خواهم گرفتن اکنون آن مایه صور را

دامی نهاده‌ام خوش آن قبله نظر را

دیوار گوش دارد آهسته‌تر سخن گو

ای عقل بام بر رو ای دل بگیر در را

اعدا که در کمینند در غصه همینند

[...]

مولانا
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳۴

 

وحشت بود ز مردم از خویش بی خبر را

پیوند نیست حاجت این نخل خوش ثمر را

خونین دلی که با عشق یک کوچه راه رفته است

کشتی نوح داند دریای پرخطر را

از سیلی معلم گردد روان سبق ها

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode