گنجور

صامت بروجردی » کتاب التضمین و المصائب » شمارهٔ ۴ - مرثیه در خرابه شام

 

باز از غم رقیه دل پر ز آه کردم

چون یاد گفتگویش با نعش شاه کردم

گفت ای سر از فراغت جان را تباه کردم

امشب تو را به خوبی نسبت به ماه کردم

تو خوب تر ز ماهی من اشتباه کردم

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب التضمین و المصائب » شمارهٔ ۶ - و برای او همچنین

 

گفتا شه شهیدان کامد روا مرادم

تا آتش محبت زد شعله بر نهادم

در کربلای عشقش بار بلا گشادم

در جلوه‌گاه جانان جان را به شوق دادم

درروز تیر باران مردانه ایستادم

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب التضمین و المصائب » شمارهٔ ۷ - و برای او همچنین

 

در مقتل شهیدان با ناله چون هزاران

زینب کشید در بر چون نعش گلعذاران

گفتا بشمر کافر گریان چو بی‌قراران

بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران

جز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران

[...]

صامت بروجردی
 
 
sunny dark_mode