گنجور

صابر همدانی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹

 

دیدم چو باغ دل را، بی عارضت صفا نیست

گل گفتمت ولیکن گل چون تو بیوفا نیست

بنشین ببزم اغیار چون گل که در بر خار

زیرا که از تو ای یار، این شیوه خوشنما نیست

من نیستم چو بلبل، کز غم کنم تحمل

[...]

صابر همدانی
 

صابر همدانی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲

 

ای دل ز قید هستی، آزاد بود باید

در فقر و تنگدستی، دلشاد بود باید

هستی گرت تمناست رو نیستی طلب کن

خواهی وصال شیرین، فرهاد بود باید

باید ز دامن دل، گرد تعلق افشاند

[...]

صابر همدانی