گنجور

عسجدی » اشعار باقیمانده » شمارهٔ ۲۰ - وله

 

گفتم میان گشائی، گفتا که هیچ نایم

زد دست بر کمربند، بگسست او پرنداخ

عسجدی
 

عسجدی » اشعار باقیمانده » شمارهٔ ۷۸ - تغزل

 

ساقی به آبگینه بغداد در فکند

یاقوت رنگ باده خوشخوار مشک‌بو

گویی که پیش عاشق، معشوق مهربانش

بگریست، اوفتاد به رخسارش اشک او

از دل برآورید دم سرد و آه گرم

[...]

عسجدی
 
 
sunny dark_mode