گنجور

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۶ - وله ایضا

 

بر روی فرش اغبری مستدیر سقف

در زیر چرخ چنبری لاجورد فام

از محتشم ز سر کشی چرخ یک مهم

افتاد با سر آمد ارباب احتشام

با آن که لطف بی‌بدل او به این محب

[...]

محتشم کاشانی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۹۵ - وله ایضا

 

زین زمانه شیخ جمال آن که کس ندید

در دهر یک معرف شیرین ادا چو او

چون کرد از کمال رضا وام جان ادا

تاریخش از معرف شیرین ادا بجو

طبعم چو در غمش الف از ب نمی‌شناخت

[...]

محتشم کاشانی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۹۸ - وله ایضا

 

ای بخت می‌رساند از اشفاق بی‌قیاس

ادبار با هزار تواضع سلام تو

پیک صبا ز روضهٔ نومیدی آمده

با یک جهان شمامه به طوف مشام تو

دارد خبر که عامل دارالعیار یاس

[...]

محتشم کاشانی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۰ - مرثیه

 

خورشید اوج حسن محمد امین که بود

روشن ز رویش آینهٔ آفتاب و مه

وز کثرت مرور شهور و سنین نداشت

کاهش به ماه طلعتش از هیچ باب ره

ناگه گرفته شد به کسوف اجل جهان

[...]

محتشم کاشانی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۸ - وله ایضا

 

زین الانام خواجه قلیخان که جد او

بد شیخ بابویه سلام الوری علیه

ناگاه از جهان به جنان نقل کرد و گشت

تاریخ رحلتش ولد شیخ بابویه

محتشم کاشانی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۱۰ - قطعه

 

ای شمع سرکشان که به سر پنجهٔ جفا

سر رشته وفای مرا تاب داده‌ای

گر سارمت فکار به زخم سخن مرنج

چون خنجر زبان مرا آب داده‌ای

محتشم کاشانی
 
 
۱
۵
۶
۷
sunny dark_mode