گنجور

جامی » بهارستان » روضهٔ هشتم (در حکایات حیوانات) » بخش ۵

 

از سفله نیل مکرمت امید داشتن

کشتی به موج لجه حرمان فکندن است

پیش عدو زبون شدن از میل مال و جاه

خود را به ورطه خطر جان فکندن است

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ هشتم (در حکایات حیوانات) » بخش ۷

 

آنان که جز به نان نبود زنده جانشان

دارند رو به خدمت دونان برای نان

گر فی المثل ز دست کسان صد قفا خورند

همچون سگ گرسنه دوند از قفای نان

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ هشتم (در حکایات حیوانات) » بخش ۸

 

هرجا پری به صورت خود گردد آشکار

او را چو جان کشند در آغوش خویش تنگ

هرجا به شکل راست برآید به سان مار

سنگین دلان ز دور زنندش به چوب و سنگ

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ هشتم (در حکایات حیوانات) » بخش ۱۲

 

در هر دلی که عز قناعت نهاد پای

از هر چه بود حرص و طمع را ببست دست

هرجا که عرض کرد قناعت متاع خویش

بازار حرص و معرکه آز را شکست

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ هشتم (در حکایات حیوانات) » بخش ۱۵

 

باری که آسمان و زمین سرکشید ازان

مشکل توان به یاوری جسم و جان کشید

همت قوی کن از مدد رهروان عشق

کان بار به قوت همت توان کشید

جامی
 
 
۱
۱۴
۱۵
۱۶
sunny dark_mode