گنجور

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲

 

ای از لب تو خطبه کلام قدیم را

باعث، رسوم شرع تو امید و بیم را

اول عظیم داشته شأن ترا خدای

وانگاه برفراشته عرش عظیم را

چرخ اثیر تا شرف از گوهرت نیافت

[...]

بابافغانی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳

 

ساقی بشو دورنگی امید و بیم را

بنما به ما حقیقت رنگ قدیم را

حرف فریب آدم و ابلیس تا به چند

چندی بگو ترانه نقل و ندیم را

از ساغر درست خودم بخش جرعه ای

[...]

نظیری نیشابوری
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۸

 

پیچیده است دست تو دست کلیم را

در حقه کرده لعل تو در یتیم را

موج از حقیقت گهر بحر غافل است

حادث چگونه درک نماید قدیم را؟

در قتل ما به نرگس خود مصلحت مبین

[...]

صائب تبریزی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷

 

پرورده لطف سایه ات امید و بیم را

گردیده خضر جذبه ره مستقیم را

بلبل شکار کرده به رنگ بهار فیض

گلدسته های نکهت خلق عظیم را

گیرد در اضطراب معاصی پی شفا

[...]

اسیر شهرستانی
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۲ - کریم و لئیم

 

باشدکه پای سفله به گنجی فرو رود

زان گنج‌، قیمتی نفزاید لئیم را

بی‌قیمت ‌است گرچه ‌به ‌زر برکشی لئیم

ارزنده است اگر بفروشی کریم را

هرگز بهای خر نفزاید به نزد عقل

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 
 
sunny dark_mode