×
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » مسمط بهاریه در نعت حضرت حجه عصر عجل الله تعالی فرجه
شد اژدهای گنج تو این جسم عنصری
مار تو شد بر آورش از دو دمان دمار
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۲
دیدم بخواب دوش درختی خجسته فر
خاکش بزیر سایه و چرخش بزیر پر
اندر زمین هفتم بیخش نهفته بن
بر آسمان هفتم شاخش کشیده سر
هم شاخه اش گذشته ز خاک اندر آسمان
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹۲
نه مه غذای فرزند از خون حیض باشد
پس آبله بر آرد صورت شود مجدر
نه ماهه خون حیضی چون آبله بر آرد
سی ساله خون خلقی آخر چه آورد بر
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - در مدح امیر البرره و قاتل الکفره علی علیهالسلام
آن باده بد که ختم رسل خواجهٔ بشر
کز خیر ساخت سدی و بر بست ره بشر
روز غدیرخم چو به منبر نشست بر
گفتا ز نخل دین شما هست امید بر