گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۷۴

 

نقش مراد اگر چه نشد دستگیر ما

بیرون به زور همت ازین ششدر آمدیم

مردم همان ز سایه ما فیض می برند

مانند سرو و بید اگر بی بر آمدیم

از زهر سبز شد قلم استخوان ما

[...]

صائب تبریزی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۸۶۳

 

مطرب چه پرده زد که زپرده برآمدیم

چون شمع بهر دادن جان باسر آمدیم

رندان وزاهدان بهم آمیخته زوجد

بی پا و سر تمام زیکدر درآمدیم

در آب آتشین می عشق جمله غرق

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 
 
sunny dark_mode