گنجور

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۱

 

از غیر، ایمنم، که بود پاسبان تو

خون من اینکه ریخته بر آستان تو

صد رنگ میوه داده نهالت، ولی چه سود

زان میوه تر نکرد لبی باغبان تو؟!

این خط و خال، دشمن دین و دل من است؛

[...]

آذر بیگدلی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۹۷۸

 

دارد قرابتی دل من با دهان تو

دارد شباهتی تن من با میان تو

گویی که این دو بده یکی نقطه از ازل

یک نیمه شد دل من و نیمی دهان تو

و آندم که نقشبند قدر جسم من کشید

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

قاآنی » ترکیب‌بندها » شمارهٔ ۲ - وله ایضاً فی مدحه

 

ای زلف هر دلی که بود در ضمان تو

از فتنهٔ زمانه بود در امان تو

دل جای در تو دارد و تو در دل ای عجب

تو آشیان او شده او آشیان تو

جان چشم در تو دارد و تو چشم بر به جان

[...]

قاآنی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۳ - درتهنیت عید غدیر و منقبت حضرت امیر (ع)

 

ای گلبنی که حور بود باغبان تو

غلمان غلام رانده از دودمان تو

می خور مترس نار نیابد نشان تو

کاندر ولای شاه ولایت بجان تو

جیحون یزدی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode