گنجور

امیر شاهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۸

 

ای در غم تو حاصل من درد و داغ هم

آشفته دل ز فتنه زلفت، دماغ هم

یکشب، ز چهره مجلس ما را فروغ ده

تا شمع گوشه ای بنشیند، چراغ هم

سودای کویت از سر من میبرد برون

[...]

امیر شاهی
 

شاهدی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۹۱

 

بی تو به گلشنم نکشد دل به باغ هم

با تو به درد خوش بردم دل به داغ هم

جایی که آفتاب رخت نور گسترد

آنجا چه جای شمع و چه جای چراغ هم

با قامت چو سرو تو و سبزه خطت

[...]

شاهدی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۵

 

دردت به دل رسیده و از دل به داغ هم

مجلس بود به روی تو گرم و ایاغ هم

دردی عجب نشسته مرا در کمین دل

ترسم دل مرا نگذارد به داغ هم

معشوق هرکه هست در این انجمن، تویی

[...]

قدسی مشهدی
 
 
sunny dark_mode