گنجور

امیر شاهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۷

 

ای فتنه را دو نرگس شوخ تو رازدار

من بهر محنتم، دگران را بنازدار

جانا تو نازنینی و خلقی نیازمند

چشمی بناز جانب اهل نیاز دار

از نقش کائنات مبین جز خیال دوست

[...]

امیر شاهی
 

شاهدی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۷۹

 

جانا ز دل خدنگ جفا را تو باز دار

بر روی عاشقان در الطاف باز دار

امشب خیال آن شه خوبان ندیم ماست

ای دل در سرور رقیبان فراز دار

چون شمع پیش روی تو کردم وجود خویش

[...]

شاهدی
 
 
sunny dark_mode