گنجور

کمال‌الدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۱ - اسب

 

مه روی من بخواست بعزم شکار اسب

خیز ای غلام گفت ، بزین اندر آر اسب

گفتم که نیک مستی و مخمور از شراب

آخر همی چه خواهی اندر خمار اسب؟

برداشت باز و گفت : برای شکار کبک

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۱۳ - و قال فی الشکایة

 

یا رب تو آگهی که درین اندر سال عمر

روزی بکام من نگذشتست روزگار

از گونه گونه محنت و رنج آن کشیده ام

در مدت حیات که بیش آید از شمار

وینک رسید مرگ بنزدیک و لامحال

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 
 
sunny dark_mode