×
ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۱
صبح دمید ساقیا بزم صبوح ساز کن
بر دل ما ز خرمی در ز بهشت باز کن
گر چه که ناز کرده ئی ای بت نازنین من
نیک خوش آیدم ز تو باز در آی و ناز کن
ز آنچه بود زیادتی دست ز آب رز بشوی
[...]
وفایی شوشتری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - در مدح امیر مؤمنان علی (ع)
به جان دوست مطربا، نوای عشق ساز کن
هزار رخنه بر دلم، ز نغمهی حجاز کن
به یاد زلف آن صنم، فسانه را دراز کن
تو نیز ساقیا گره، ز زلف خویش باز کن
صامت بروجردی » کتاب التضمین و المصائب » شمارهٔ ۵ - و برای او همچنین
شور مخالفین بپا بنگر و احتراز کن
پا ز عراقیان بکش رو به سوی حجاز کن
یا بنشین ز مرحمت همره دوست راز کن
ای گل تازه یک نفس پرده ز چهره باز کن