گنجور

رهی معیری » غزلها - جلد چهارم » حاصل عمر

 

بس که جفا ز خار و گل دید دلِ رمیده‌ام

همچو نسیم از این چمن پایْ برون کشیده‌ام

شمع طرب ز بخت ما آتش خانه‌سوز شد

گشت بلای جان من عشقِ به جان خریده‌ام

حاصل دُوْر زندگی صحبت آشنا بُوَد

[...]

۷ بیت
رهی معیری
 

رهی معیری » ابیات پراکنده » فریب

 

چاره من نمی‌کنی چون کنم و کجا برم؟

شکوه بی‌نهایت و خاطر ناشکیب را

گر به دروغ هم بود شیوه مهر ساز کن

دیده عقل بسته‌ام کز تو خورم فریب را

۲ بیت
رهی معیری