×
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۳
ما سپر انداختیم گر تو کمان میکشی
گو دل ما خوش مباش گر تو بدین دلخوشی
گر بکشی بندهایم ور بنوازی رواست
ما به تو مستأنسیم تو به چه مستوحشی
گفتی اگر درد عشق پای نداری گریز
[...]
۹ بیت
آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳۱
بر دم تیغ کجت سر بنهم از خوشی
تا مگر از مکرمت دست بخونم کشی
بلبل اگر بر گلی نغمه سرا شد بباغ
روی تو گر بنگرد پیشه کند خامشی
دزد بود هوشیار در گذر کاروان
[...]
۷ بیت