گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۴

 

کسی کز عاشقی دم زد، چه باک از دشمنی دارد

که مور این بیابان دعوی شیرافکنی دارد

به اهل عشق، آفت می رسد از دور او دایم

فلک چون آسیا با سینه چاکان دشمنی دارد

کرم، صد عیب اگر باشد کسی را، باز می پوشد

[...]

سلیم تهرانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶۲

 

فروغ دل مرا از نور مهر و مه غنی دارد

نخواهد شمع دیگر هر که را دل روشنی دارد

مکن دور از حریم خود دل سرگشته ما را

که این پروانه همچون شمع چندین کشتنی دارد

مرا دارد زبان چرب سیر از نعمت الوان

[...]

صائب تبریزی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۴۶

 

تک و پوی نفس از عالم عبرت فنی دارد

مپرس از بازگشتن قاصد ما رفتنی دارد

تجرد هم دپن محفل خجالت می‌کند سامان

جهان تاگفتگو دارد مسیحا سوزنی دارد

ز هرجا سر برون آری قیامت می‌کند توفان

[...]

بیدل دهلوی
 
 
sunny dark_mode