گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۴

 

ز بالین همنشینم هر نفس غمناک برخیزد

نشیند غنچه و چون گل گریبان چاک برخیزد

پریشانی به خاک هرکس از روز ازل آمیخت

به محشر هم پریشان چون غبار از خاک برخیزد

به داغ رشک آن افتاده، همچون لاله می سوزم

[...]

سلیم تهرانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۳۶

 

خوشا افتاده ای کز خاک ره چالاک برخیزد

کند در خاک دشمن را و خود از خاک برخیزد

گناه ما غبار خاطر رحمت نمی گردد

فروغ مهر از دریای پرخون پاک برخیزد

مباد از نشأه می سرخ رویی می پرستی را

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode