گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶۵

 

نصیب خویش هر کس یافت در دنیا نمی ماند

گهر سیراب چون گردید در دریا نمی ماند

زخودبینی برآور کشتی بی لنگر خود را

که در موج خطر آیینه از دریا نمی ماند

نمی گیرند در دل خاکساران کینه انجم

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶۶

 

دل از غش صاف چون گردید در دنیا نمی ماند

چو خرمن پاک شد در دامن صحرا نمی ماند

نباشد چشم در دنبال ارواح مقدس را

زعیسی سوزنی بر جای در دنیا نمی ماند

سخن کش می کند خالی دل ارباب معنی را

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode