مولوی » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲
بهار آمد بهار آمد سلام آورد مستان رااز آن پیغامبر خوبان پیام آورد مستان را
زبان سوسن از ساقی کرامتهای مستان گفتشنید آن سرو از سوسن قیام آورد مستان را
ز اول باغ در مجلس نثار آورد آنگه نقلچو دید از لاله کوهی که جام آورد مستان را
ز گریه ابر نیسانی دم سرد زمستانیچه حیلت کرد کز […]

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۸
ز سرو و گل چمن مینا و جام آورد مستان را
ز بلبل مطرب رنگین کلام آورد مستان را
مکرر بود وضع روز وشب، آن ساقی جان ها
ز زلف و عارض خود صبح و شام آورد مستان را
کمندی از خط بغداد سامان داد جام می
به سیر روضه دارالسلام آورد مستان را
که می گنجد دگر در جامه کز […]

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۳
صبا از منزل سلمی، سلام آورد مستان را
ز زلفش نامهٔ مشکین ختام آورد مستان را
نسیم نو بهار آید، پریشان طرّه، چون سنبل
صبوحی نرگس مخمور جام آورد مستان را
دریدن های جیب غنچه از باد سحرگاهی
برون از خرقهٔ ناموس و نام آورد مستان را
دو عالم خلوت یار است، مطرب پرده ای سر کن
سروش خاص او در بزم […]
