گنجور

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲

 

دلا تا کی هوای گشت باغ و می شود ما را

کمند زلف ساقی دام ره تا کی شود ما را

نه چندان راه دل زد جلوه ی ساقی سیمین تن

که میل قول صوفی و سماع نی شود ما را

مؤذن خواند و عاشق ز تقصیر عمل سوزد

[...]

بابافغانی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۰

 

خوشا روزی که صحرای جدایی طی شود ما را

غزال وحشی دل، خضر فرخ پی شود ما را

دروغی بسته زاهد از زبان یار اوا می خواهد

که تسکین دل پراضطراب از وی شود ما را

شعار عشق اگر این است کز خون می دهد ساغر

[...]

حزین لاهیجی
 
 
sunny dark_mode