گنجور

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۲۰ - علمدار سپاه

 

علمدار سپاه من، چه شد دست بلند تو

که از تیغ جفا ببرید از هم بند بند تو

ترکی شیرازی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶

 

زلال خضر می جوشد ز لعل نوشخند تو

هزاران همچو اسکندر گرفتار کمند تو

ز صهبای تو افلاطون درون خم بسر برده

ز سودای تو جالیموس عمری دردمند تو

ارسطالیس باشد کاسه لیس خوان رندانت

[...]

غروی اصفهانی
 
 
sunny dark_mode