گنجور

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۱

 

خوشا کز بس هجوم گریه ام در دامن آویزد

سر دست نگارینم نگار از گردن آویزد

چنان در دست آویزم به دل گرمی و دمسازی

که در هنگام جان بازی به دشمن دشمن آویزد

نسازد بوی یوسف دیده یعقوب را روشن

[...]

نظیری نیشابوری
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۸۸

 

کشد در خاک و خونم گر غباری در من آویزد

ز پا افتم اگر خاری مرا در دامن آویزد

ندارد جز ندامت حاصلی آمیزش مردم

نصیب برق گردد دانه چون در خرمن آویزد

به جان خرسندی از جانان به آن ماند که یعقوبی

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode