گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۴۸

 

لب خشک و دل خونین و چشم پر نمی دارم

نگه دارد خدا از چشم بد خوش عالمی دارم

به جای جوهر از آیینه ام زنگار می جوشد

گوارا باد عیشم، خوش بهار خرمی دارم

دو عالم آرزو در سینه دارم با تهیدستی

[...]

صائب تبریزی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۴۶

 

سیر پرشور و چشم لاغر و پشت خمی دارم

درین وادی فراوان درد و بی پایان غمی دارم

پریشان خاطرم امروز گویا ماتمی دارم

لب خشک و دل خونین و چشم پر نمی دارم

سیدای نسفی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۸۸

 

جزای دوستی از شعله رخساران غمی دارم

به رنگ لاله بر دل، داغ دشمن مرهمی دارم

عجب نبود اگر باشد ز جا جنبیدنم مشکل

که من بر دوش خود چون خاک، بار عالمی دارم

نگاه از بس شهید تیغ هجران است در چشمم

[...]

حزین لاهیجی