گنجور

طغرل احراری » دیوان اشعار » مثمن

 

شراب مرحمت در ظرف جسم او نجوشیده

به قد همچو سروش این قبای ناز تنگ آمد!

طغرل احراری
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » مثمن

 

اگر دورم ز وصل او ولیکن در تماشایش

صدای عارضش در سینه‌ام چون نقش سنگ آمد

طغرل احراری
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » مثمن

 

به دریای وصالش کشتی دل را رها کردم

غضب باد مخالف گشت در کام نهنگ آمد!

طغرل احراری
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » مثمن

 

سر هر سطر حرف دال آوردم به نام او

مکرم اسم جانان بین که با این آب و رنگ آمد!

طغرل احراری
 

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » قالبهای نو » مرگ دختر ناکام

 

ندانم آسمانا، بر تو زین واداشتن یک تن

به سختی زندگانی کردن و مردن چه حاصل شد؟

میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » قالبهای نو » مرگ دختر ناکام

 

ترا زین جانور، جان دادن و بگرفتن ای دنیا

به غیر از مدتی، یک جانی آزردن چه حاصل شد؟

میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » قالبهای نو » مرگ دختر ناکام

 

سبک رخت سفر بربست، از دنیا و چشمانش

به دنیا خیره بد کز این سفر کردن چه حاصل شد؟

میرزاده عشقی
 
 
۱
۴
۵
۶
sunny dark_mode