×
طغرل احراری » دیوان اشعار » مثمن
شراب مرحمت در ظرف جسم او نجوشیده
به قد همچو سروش این قبای ناز تنگ آمد!
طغرل احراری » دیوان اشعار » مثمن
اگر دورم ز وصل او ولیکن در تماشایش
صدای عارضش در سینهام چون نقش سنگ آمد
طغرل احراری » دیوان اشعار » مثمن
به دریای وصالش کشتی دل را رها کردم
غضب باد مخالف گشت در کام نهنگ آمد!
طغرل احراری » دیوان اشعار » مثمن
سر هر سطر حرف دال آوردم به نام او
مکرم اسم جانان بین که با این آب و رنگ آمد!
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » قالبهای نو » مرگ دختر ناکام
ندانم آسمانا، بر تو زین واداشتن یک تن
به سختی زندگانی کردن و مردن چه حاصل شد؟
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » قالبهای نو » مرگ دختر ناکام
ترا زین جانور، جان دادن و بگرفتن ای دنیا
به غیر از مدتی، یک جانی آزردن چه حاصل شد؟
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » قالبهای نو » مرگ دختر ناکام
سبک رخت سفر بربست، از دنیا و چشمانش
به دنیا خیره بد کز این سفر کردن چه حاصل شد؟