صامت بروجردی » مختصری از اشعار افصح الشعراء (میرزا حاجب بروجردی) » شمارهٔ ۳ - در تنبیه و گریز به مصیبت حضرت عباس(ع)
کفی پر آب کرد و خواست تر سازد لب خشکش
به یاد آورد کام تشنه شاه شهیدان را

صامت بروجردی » مختصری از اشعار افصح الشعراء (میرزا حاجب بروجردی) » شمارهٔ ۳ - در تنبیه و گریز به مصیبت حضرت عباس(ع)
نخورد آب ولی پر کرد مشک و شد ز شط بیرون
که بارید از عدو تیر بلا چو ابر باران را

صامت بروجردی » مختصری از اشعار افصح الشعراء (میرزا حاجب بروجردی) » شمارهٔ ۳ - در تنبیه و گریز به مصیبت حضرت عباس(ع)
برای حفظ مشک آب پیش حمله عدوان
خریداری به جان میکرد نوک تیر و پیکان را

صامت بروجردی » مختصری از اشعار افصح الشعراء (میرزا حاجب بروجردی) » شمارهٔ ۳ - در تنبیه و گریز به مصیبت حضرت عباس(ع)
تنش چو نبرک شد چاک چاک از ناوک دشمن
ز پیکر مرغ روحش کرد میل کوی جانان را

صامت بروجردی » مختصری از اشعار افصح الشعراء (میرزا حاجب بروجردی) » شمارهٔ ۳ - در تنبیه و گریز به مصیبت حضرت عباس(ع)
فکندند از یسار و از یمین آخر به تیغ کین
ز جسم نازنینش دست همچون شاخ مرجان را

صامت بروجردی » مختصری از اشعار افصح الشعراء (میرزا حاجب بروجردی) » شمارهٔ ۳ - در تنبیه و گریز به مصیبت حضرت عباس(ع)
تنش خالی ز خون گشت و ولی بدمشک پرآبش
به شکر آب میکردی سپاس حی سبحان را

صامت بروجردی » مختصری از اشعار افصح الشعراء (میرزا حاجب بروجردی) » شمارهٔ ۳ - در تنبیه و گریز به مصیبت حضرت عباس(ع)
که ناگه از کمانگاه قدرتیری ز کین آمد
قضا بر مشک بنشانید تا پر تیر پران را

صامت بروجردی » مختصری از اشعار افصح الشعراء (میرزا حاجب بروجردی) » شمارهٔ ۳ - در تنبیه و گریز به مصیبت حضرت عباس(ع)
چو آبش ریخت افتاد و ندا زد سوی شاهدین
که دریاب ای برادر این شهید زار و نالان را

صامت بروجردی » مختصری از اشعار افصح الشعراء (میرزا حاجب بروجردی) » شمارهٔ ۳ - در تنبیه و گریز به مصیبت حضرت عباس(ع)
در این هنگام رفتن بر سر این کشته راهت
بنه پایی که تا سازم نثار مقدمت جان را

صامت بروجردی » مختصری از اشعار افصح الشعراء (میرزا حاجب بروجردی) » شمارهٔ ۳ - در تنبیه و گریز به مصیبت حضرت عباس(ع)
گذشت از این جهان و از غم بیدستش (حاجب)
مجدد کرد در عالم ز سیل اشک طوفان را

میرزاده عشقی » نوروزی نامه » بخش ۲ - مدح (موسم نوروزی و اثرات مصفای آن در عالم، خاصه در استانبول و تعریف منظره زیبای سحرگاهی مدا)
که با این آفتاب، عالم بتر از شب بود ما را
سزد تو آفتاب آیی و روز ما بیفروزی

میرزاده عشقی » نوروزی نامه » بخش ۴ - بیان رسوم و عادات نوروزی ایرانیان در روزگار باستان
چه خوش کردندی، این الحاح را بندهپرستان را
گذشتی و همه کس را، بُدی آن روز بهروزی

میرزاده عشقی » نوروزی نامه » بخش ۵ - تبریک عید متضمن ستایش اعلی حضرتان پادشاه عثمانی و ایران خلدالله ملکها و مدح نظام السلطنه مافی
خوشا بر شهریار ما و در این شهر یار ما
خوشا نوروزشان و روزشان خوش، در چنین روزی

میرزاده عشقی » نوروزی نامه » بخش ۶ - سخن در اتحاد و یگانگی ایرانیان و ترکان و پیروزی این دو ملت در سایه اتحاد و یگانگی
کنون ظلمت به ما فهماند، قدر روشنایی را
سزد اکنون تو شمع مرده را، از نو بیفروزی
