گنجور

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۵

 

کیم من تا توانم دهر زد از هستی به درگاهت

که برتر از قیاس و وهم آمد پایه جاهت

چو عنقا پر گر افشانم رسیدن برتو نتوانم

مگر افتم بسر اندر پی مردان آگاهت

بسی چون نوح و یونس مانده اندر قعر بحر تو

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۶ - واقعه زمین کربلا

 

بگو دال زمین قتلگه دادند گر راهت

یقین میدان که کار هر دو عالم شد به دلخواهت

ببر از بهر استشفا از آن تربت به همراهت

گر از معنای ثارالله خواهی سازم آگاهت

صامت بروجردی
 
 
sunny dark_mode