گنجور

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۹

 

خطت هر دم جهانی از تجلی رایگان گیرد

به هر سو بگذرد ملکی ز حسن جاودان گیرد

شکنج دام ز آن‌سان دلفریب صید شد کز غم

فروریزد پر وبالش چو نام آشیان گیرد

سجود عشق برخود فرض کردم تا جبین دارم

[...]

فصیحی هروی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۶۹۴

 

کدام آتش زبان کرد این دعا در حق من یارب

که دامن هر که راسوزد، مرا آتش به جان گیرد

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۷۳

 

دل عاشق چه لذت از بهشت جاودان گیرد؟

فروغ ماه می باید رگ خواب کتان گیرد

کدام آتش زبان کرد این دعا در حق من یارب

که دامن هر که را سوز،د مرا آتش به جان گیرد

ضعیفان خار و خاشا کند سیلاب حوادث را

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۲۲۸

 

به هر رنگی که باشد دل، همان صورت جهان گیرد

بهار از زردی آیینه، سیمای خزان گیرد

صائب تبریزی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۹

 

اگر دست مرا ساقی به یک رطل گران گیرد

الهی در جهان کام دل از بخت جوان گیرد

سعادتمند را باشد گوارا، سختی عالم

هما را در گلو هرگز ندیدم، استخوان گیرد

چه سان در سینه ام جا می تواند کرد، حیرانم

[...]

حزین لاهیجی
 
 
sunny dark_mode