گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۶۵

 

دو عالم شد ز یاد آن سمن سیما فراموشم

به خاطر آنچه می گردید شد یکجا فراموشم

نمی گردد ز خاطر محو چون مصرع بلند افتد

شدم خاک و نشد آن قامت رعنا فراموشم

چه فارغ بال می گشتم درین عالم اگر می شد

[...]

صائب تبریزی
 

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۶

 

کنم اندیشهٔ دنیا شود عقبا فراموشم

کنم اندیشه عقبا شود دنیا فراموشم

بیا اندیشه باقی کنم کان جای اندیشه است

ز فانی بر کنم دل تا شود یکجا فراموشم

کسی کز وی من آبادم دمی نگذارد از یادم

[...]

فیض کاشانی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۷۳

 

زبان و سود، شد در عشق بی پروا فراموشم

خیال آخرت، گردید چون دنیا فراموشم

گِل کوثر زنم از بی نیازی بر در جنّت

نخواهد شد اگر در محشر، استغنا فراموشم

حزین لاهیجی