گنجور

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۴۳ - زانوی غم

 

من از جور و جفای چرخ کج‌رفتار، می‌نالم

نه بیمارم ولی چون مردم بیمار، می‌نالم

حسین از جور شمر شوم، لب‌تشنه ز کف جان داد

من از بی‌رحمی شمر جنایت‌کار، می‌نالم

پی انگشتری انگشت او را اهرمن ببرید

[...]

ترکی شیرازی
 

وفایی مهابادی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۶۳

 

به کوی یار هردم از فراق یار می‌نالم

چو بلبل از غم گلزار در گلزار می‌نالم

شهید چشم مستم، با خیال طره می‌گریم

چو بیمارم به زاری در شبان تار می‌نالم

توانم را به چشم ناتوان بردی و خود رفتی

[...]

وفایی مهابادی
 
 
sunny dark_mode