گنجور

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۷ - در مدح نظام الملک وزیر

 

مرا هر ساعتی سودای آن نامهربان خیزد

که مشکینش همی گویی دو سنبل ز ارغوان خیزد

رخ رخشان آن دلبر فراز قد رعنایش

به ماه چارده ماند که از سرو روان خیزد

دهان تنگ و روی او گمانی در یقین مضمر

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۹ - در مدح امام فاضل شمس الدین ابوافتح النطنزی

 

زهی در یای گوهر بخشش موج انگیز پهناور

نه آنرا غایت و پایان نه انرا ساحل و معبر

فرازش عنبر و عود نشیبش لؤلؤ و مرجان

هوا یش صافی و روشن زلالش عذب و جانپرور

فلک باقدر او پست و زمین در جنب او ذره

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۴ - در مدح رکن الدین مسعود

 

زهی اخلاق تو محمود همچون عقل و دانائی

زهی ایام تو مشکور همچون عهد برنائی

امام شرق رکن الدینکه سوی حضرتت دایم

خطاب انجم و چرخست مولانا و مولائی

اضافت با کف رادت ز گیتی گنج پردازی

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
 
sunny dark_mode