×
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۷
بیا با ما مورز این کینه داری
که حق صحبت دیرینه داری
نصیحت گوش کن کـاین در بسی به
از آن گوهر که در گنجینه داری
ولیکن کی نمایی رخ به رندان
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۰
سُلَیمیٰ مُنذُ حَلَّت بِالْعراقِ
أُلاقی مِن نَواها ما أُلاقی
الا ای ساروان منزل دوست
إِلی رُکبانِکُم طالَ اشْتیاقی
خِرَد در زندهرود انداز و می نوش
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۳
سلام الله ما کر اللیالی
و جاوبت المثانی و المثالی
علی وادی الاراک و من علیها
و دار باللوی فوق الرمال
دعاگوی غریبان جهانم
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۳
سحرگه رهروی در سرزمینی
همیگفت این معما با قرینی
که ای صوفی شراب آنگه شود صاف
که در شیشه برآرد اربعینی
خدا زان خرقه بیزار است صد بار
[...]
۱
۲