گنجور

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۳۷ - در فنای این جهان و بقای آن جهان فرماید

 

وصالی بی فراقی قسم کس نیست

که گل بی خار و شِکّر بی مگس نیست

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۸ - در حق بینی و آداب بجای آوردن فرماید

 

در این دریا شمار هیچکس نیست

همه غرقند و کس فریادرس نیست

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید

 

مرا چون جز تو جانان هیچکس نیست

بجز تو هرگزم فریادرس نیست

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

درون بحر جان دادند و کس نیست

چه‌گویم کاندر او فریادرس نیست

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

دل و جان هر دو جانند و کس نیست

یکی اندر یکی و پیش و پس نیست

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۹ - حکایت ابلیس و اسرار وی در حضرت مصطفی علیه السّلام

 

چنان پندارد او کو هست کس نیست

نمیداند که در معنی چوخس نیست

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۲ - در صفات جام عشق فرماید

 

منم عطّار اینجا هیچکس نیست

بجز من مر مرا فریاد رس نیست

عطار
 
 
۱
۲
sunny dark_mode