نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۲ - کشتن شیرویه خسرو را
بت زنجر موی از سیمگون دست
به زنجیر زرش بر مهره میبست

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۲ - کشتن شیرویه خسرو را
جهان میگفت کامد فتنه سرمست
سیاهی بر لبش مسمار میبست

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۲ - کشتن شیرویه خسرو را
برآید ناگه ابری تند و سرمست
بخون ریز ریاحین تیغ در دست

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۲ - کشتن شیرویه خسرو را
چو شه را کرده بود آرایشی چست
به کافور و گلاب اندام او شست

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۳ - جان دادن شیرین در دخمه خسرو
کشیده سرمهها در نرگس مست
عروسانه نگار افکنده بر دست

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۳ - جان دادن شیرین در دخمه خسرو
در گنبد به روی خلق در بست
سوی مهد ملک شد دشنه در دست

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۳ - جان دادن شیرین در دخمه خسرو
که جان با جان و تن و با تن به پیوست
تن از دوری و جان از داوری رست

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۳ - جان دادن شیرین در دخمه خسرو
که جز شیرین که در خاک درشتست
کسی از بهر کس خود را نکشت است

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۳ - جان دادن شیرین در دخمه خسرو
جهان بین تا چه آسان میکند مست
فلک بین تا چه خرم میزند دست

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۷ - نامه نبشتن پیغمبر به خسرو
در آمد مردی از در چوب در دست
به خشم آن چون را بگرفت و بشکست

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۹ - اندرز و ختم کتاب
ز محنت رست هر کو چشم دربست
بدین تدبیر طوطی از قفس رست

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۹ - اندرز و ختم کتاب
چو عیسی بر دو زانو پیش بنشست
خری با چارپا آمد فرادست

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۲۰ - طلب کردن طغرل شاه حکیم نظامی را
که ناگه پیکی آمد نامه در دست
به تعجیلم درودی داد و بنشست

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۲۰ - طلب کردن طغرل شاه حکیم نظامی را
گرفته ساقیان می بر کف دست
شهنشه خورده می بدخواه شه مست
