×
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۹ - کشته شدن شاه موبد بر دست گراز
به زه کرده همه ساله کمان را
به تاریکی همی اندازد آن را
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۱ - وفات کردن ویس
به درد و گریه دارم این و آن را
ندارم رنجه مر دست و زبان را
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۲ - نشاندن رامین پسر خود را به پادشاهى و مجاور شدن به آتشغاه تا روز مرگ
بگو یارب بیامرز این جوان را
که گفتهست این نگارین داستان را
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید
چنین تأثیر کی بود آسمان را
چنین نو دولتی کی بد جهان را
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید
چو تو گویی بگیرید آن فلان را
بلرزد هفت اندام آسمان را
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید
بکشت آز و نیاز مردمان را
زر جودش دیت شد هر دوان را