گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۹ - کشته شدن شاه موبد بر دست گراز

 

به زه کرده همه ساله کمان را

به تاریکی همی اندازد آن را

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۱ - وفات کردن ویس

 

به درد و گریه دارم این و آن را

ندارم رنجه مر دست و زبان را

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید

 

چنین تأثیر کی بود آسمان را

چنین نو دولتی کی بد جهان را

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید

 

چو تو گویی بگیرید آن فلان را

بلرزد هفت اندام آسمان را

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید

 

بکشت آز و نیاز مردمان را

زر جودش دیت شد هر دوان را

فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode