×
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
بقدر خود تو ره بردی جلالش
که تا بوئی بیابی ازوصالش
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
یقین چون آب در عین وصالش
شده آیینهٔ جان در جمالش
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
فنا شو خاک و او را ده وصالش
چو خود اندر تجلّی جلالش
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
ولی زابست اینجاگه جمالش
که اعیان آمد از نور جلالش
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
حقیقت آینه دانم جمالش
همی یابم در او عکس خیالش
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۵ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
دمی گریانم از شوق وصالش
که میبینم برون نور جمالش
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۶ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
وصال اینجاست بر خور از وصالش
نظر کن در درون نور جلالش
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۶ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
بدین بت میتوان دیدن جمالش
که این بت هست عین اتّصالش
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۷ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
اگر بنمایدت ناگه جمالش
تو خود یابی حقیقت اتصالش
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۱ - پرسش از بایزید بسطامی که حق را کجا توان دید
اگر در دیده دریابی وصالش
عیان بینی تجلّی جمالش
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۲ - در صفات جام عشق فرماید
از این هر دو نمود لایزالش
نظر میکن تجلّی جلالش